ازدواج مجدد - 1
نوشته شده توسط محسن مقدس زاده در تاریخ دوشنبه 93/8/12
با اینکه ازدواج مجدد (دوم و سوم و ...) از نظر اکثر علمای شیعه از ابتدا تاکنون مستحب است و معنی عمل مستحب هم عملی است که از نظر خدا زیبا و پسندیده و مورد رضایت خداست ولی چند نکته شایان یادآوری است:
1- خداوند متعال در آیه 129 سوره نساء پس از تأکید بر اینکه عدالت قلبی غیرممکن است شرطی را بیان میکند که عدم مراعات آن ریشه بسیاری از مشکلات به وجود آمده در ازدواجهای مجدد است و آن این است که طوری نشود که مرد به یکی از همسران بچسبد و دیگری را رها کند. با توجه به اینکه در زمان کنونی بیشتر ازدواجهای مجدد موقعی انجام میشوند که مرد از همسر اول دلگیر است یا اختلاف دارد؛ چنین رابطه تیرهای زمینه کاملاً مساعدی است که این شرط مهم مراعات نشود.
2- این نکته را هم باید مورد نظر قرار داد که فقط زن اول نیست که حس حسادت زنانه را دارد! بلکه همسر دومی هم که وارد زندگی میشود به احتمال بسیار زیاد چنین حسی دارد! پس با وجود چنین حسی، همسر دوم تلاش خواهد کرد آرام آرام و با روشهای زنانه حریف را از میدان بیرون کند! پس اگر حس حسادت زنانه بد است و در روایات به کفر تعبیر شده است (به قرینه روایات دیگر مقصود نبود ایمان کامل یا به معنی منجر شدن به کفر در نتیجه انس قلب با آن یا هر دو) و این حس در زن دوم هم وجود دارد؛ پس مرد نباید خیال کند که از دست دیوی (زن اول) خلاص میشود و به دامن فرشتهای (زن دوم) پناه میبرد.
3- توقعی از مخالفین ازدواج مجدد (دائم یا موقت) یا ازدواج موقت اول نیست ولی تا زمانی که کسانی که (مرد یا زن) ازدواج مجدد یا ازدواج موقت انجام میدهند به این کار به دید یک کار پست و بیارزش نگاه میکنند که از روی ناچاری روی به آن آوردهاند و مردانی که ازدواج مجدد یا ازدواج موقت انجام میدهند به خانمهایی که با قصد خیر و نیک قدم در این راه میگذارند (در مورد خانمهایی که با قصد سوء، وارد رابطه میشوند در بند دوم توضیح داده شد) به دید یک خانمی نگاه میکنند که گویی کار ناشایستی انجام داده است و یا خانمهایی که این کار را انجام میدهند احساس گناه میکنند و با این کار بیش از پیش باعث بیارزش جلوه دادن این سنت اسلامی در جامعه میشوند هم جزء مقصرین اصلی هستند.
4- مردان گرامی که علاقه وافری به این سنت اسلامی دارند شایسته است ابتدا مانند هر واجب یا مستحب یا ترک مکروه دیگری مقدمات و نکات و ظرایف و شرایط لازم و توصیه شده را یاد بگیرند و اطمینان نسبی برای انجام آن پیدا کنند تا به جای ارائه الگویی نیک از این عمل باعث بیارزش و مخرب جلوه دادن آن در دید حتی کسانی که به این دین ایمان دارند نشود.
آقایان گرامی باید توجه داشته باشند که ابتداء باید با همکاری همدیگر (مرد و همسر اول) حس حسادت زنانه را در وجود همسر اول که همانطور که اشاره شده در روایات به کفر تعبیر شده است از بین ببرند و پس از اطمینان به مدیریت خود و اطمینان نسبی به انجام شرایط ازدواج مجدد در انتخاب همسر دوم هم دقت کنند که خدای نکرده به جای اضافه شده آرامش باعث سلب آرامش نشود بلکه برعکس باعث ارائه الگویی مناسب در مورد این سنت دینی شوند. مردی که نمیتواند رابطه بین مادر و خواهر با همسر خود را مدیریت کند و بین آنها آشتی برقرار کند به احتمال قریب به یقین نخواهد توانست بین همسران خود که عرف جامعه و ... هم علیه آن است مدیریت کند. مردی که به کوچکترین مظلومنمایی و ترفند زنانه همسر به مادر خود ظلم میکند یا برعکس با کوچکترین مظلومنمایی و ترفند زنانه مادر یا خواهر به همسر خود ظلم میکند به احتمال قریب به یقین نخواهد توانست بین دو همسر مدیریت کند.
پر واضح است که نکات فوق مربوط به کسانی است که ایمان کامل به اصول و موازین دینی و فرمایشات معصومین علیهم السلام دارند. پس اگر کسی مبنای عملش بر اساس عقل جدای از دین باشد؛ عقل به عنوان حکم اولی حکم به بی اشکال و بی عیب بودن هر عملی میدهد؛ مگر اینکه خلافش ثابت شود. به عبارت دیگر از نظر عقل (که در اصول فقه هم تعبیر به اصل برائت میشود) هر عملی تا دلیل محکمی بر خوب یا بد بودن آن نداشته باشیم نه خوب است و نه بد. برای همین هم در فقه هر عملی که حکمی از طرف خداوند در مورد آن به ما نرسیده باشد یا دلیل محکم عقلی برای آن نداشته باشیم حکمش بی اشکال و مجاز و آزاد بودن آن است (نه خوبی و نه بدی آن) و کسی نمیتواند دیگران را ملزم به انجام یا ترک آن کند. طبق این اصل اگر بر فرض محال حتی در مورد حرمت و منع ازدواج همزمان زن با بیش از یک مرد دلیل محکمی نداشتیم از نظر دین چنین عملی هیچ اشکالی نداشت.
برخورهای احساسی با ادعای انسانی و مطابق فطرت و ذاتی بودن عملی هم، بیشتر بیان حس شخصی افراد است. اگر عملی انسانی یا مطابق فطرت است باید دلیل محکمی (عقلی یا نقلی) داشته باشد. عملی اخلاقی است که دلیل محکم عقلی یا نقلی پشتوانه آن است. البته مقصود از دلیل نقلی دلیلی است که با دقتهای فراوان علمای دین و پس از دهها سال تحصیل و پژوهش و ... ثابت شده است نه برداشتهای غلط افراد غیر متخصص که گاه معانی لغات را هم درست نمیدانند و مقصود از دلیل عقلی هم دلایل منطبق با قوانین و اصول علم منطق است نه حسهای شخصی را به جای دلیل عقلی جا زدن.
به علاوه اگر کسی ادعا کند که حس او معیار خوب یا بد بودن عملی است باید از او پرسید که اگر کس دیگری حس دیگری نسبت به آن عمل داشت حس کدام ملاک است؟ برفرض اگر بگوید که حس اکثریت ملاک است و اکثریت اشتباه نخواهد کرد با تناقض مواجه خواهد شد. چرا که اکثریت در گذشته مثلا بردهداری را صحیح میدانستند و الان اشتباه میدانند و یا ازدواج مجدد تا همین اخیر حق مسلم مردان شمرده میشد ولی اکنون زشت شمرده میشود و همچنین است در مورد همجنسگرایی و ...! حال کدام نظر اکثریت صحیح است!؟ باز اگر بگوید که اکثریت در دوران اخیر به کمال عقلی رسیده است باز یک ادعای بیدلیل است و نیاز به دلیل محکمی دارد!
پس بدون دلیل عقلی منطبق با اصول منطقی و دلیل نقلی محکم هیچ عملی نه بد است و نه خوب؛ بلکه مجاز است و هیچ کس حق جلوگیری از آن را ندارد.
پس نکات فوق در مورد کسانی است که به دین اسلام ایمان کامل دارند و اصول و فروع آن را پذیرفتهاند و تسلیم آنها هستند.
کلمات کلیدی : عرف، ازدواج مجدد، ازدواج دوم، ازدواج، هوو، ازدواج موقت، حسادت، کفر، سوره نساء، زن اول، زن دوم، وفاداری، برائت، اکثریت، غیرت